نشست سی و پنجم

در این نشست (شنبه، ۲۲ دسامبر ۲۰۱۲ برابر با ۲ دی ۱۳۹۱)، پیرو گفتگوهای نشست پیشین و بر مبنای خواسته بیشترین حاضران، من نخست به بیان دسته‌ای از رفتارهای “خود مقدس‌شده” پرداختم و در پایان به چند پرسش در همین زمینه پاسخ گفتم. رفتارهای بیان شده به ریز زیر بود:

  • آبرو داری می‌کنم
  • راهنمائی می‌کنم بدون این‌که از من خواسته‌شده‌باشد
  • به نادانی خودم آگاهی ندارم
  • نادانی/ناتوانی خودم را پنهان می‌کنم/نمایان نمی‌کنم
  • حقی که برعلیه من است، نمی‌پذیرم/نمی‌بینم (اثبات‌شده/اثبات‌نشده)
  • بی‌انصافی می‌کنم/قضاوت نادرست می‌کنم
  • خودنمائی می‌کنم (در گونه‌های پرشمار)
  • برتری‌جوئی می‌کنم
  • فراافکنی می‌کنم
  • منطق نادرست/ناقص بکارمی‌برم
  • دنبال یافتن اشتباه/خطای دیگران هستم
  • مقایسه می‌کنم، مسابقه می‌دهم ومقابله می‌کنم
  • واکنشی رفتار می‌کنم
  • کینه دردل جمع می‌کنم و گذشت‌کردن برایم سخت است
  • دوست‌داشتنم شرطی است
  • بخشش و فداکاری می‌کنم
  • به زبان‌آوردن/بیان “نمی‌دانم”، “اشتباه‌کردم” و “پوزش می‌خواهم” برایم سخت است
  • حرفی می‌زنم که خودم به آن رفتار نمی‌کنم
  • غرور دارم
  • می‌ترسم ولی وانمود به بی‌باکی می‌کنم
  • خشمگین می‌شوم و رفتار/گفتار دیگران برایم برخورنده است
  • یادنمی‌گیرم، دانستنی جمع می‌کنم و پرسش‌های بی‌ربط دارم/می‌کنم
  • حسرت و حسودی دارم
  • گوش نمی‌دهم
  • اشتباه‌ها/خطاهای خودم را پنهان ویا توجیه می‌کنم
  • سعی در کنترل‌کردن اطرافیانم دارم
  • به دارائی‌هایم وابسته‌ام و کسانی را که دوست دارم، همانند دارائی خود می‌پندارم
  • اظهارمحبت برایم سخت است
  • دیگران را تحقیر می‌کنم
  • انتقادپذیر نیستم (یا گوش نمی‌دهم ویا به آن رفتار نمی‌کنم)
  • آنچه که برایم مهم است را برای نزدیکانم مهم می‌دانم
  • آنچه که دوست دارم را “درست” و آنچه که بدم می‌آید را “نادرست” می‌دانم
  • عجول و کم‌صبر هستم
  • تعصب دارم
  • تلف می‌کنم
  • کیش‌شخصیت دارم
  • درشت صحبت می‌کنم

لطفا برای شنیدن گفت و شنود این نشست از پیوند های زیر استفاده کنید:

ساعت نخست نشست سی و پنجم

ساعت دوم نشست سی و پنجم

ساعت سوم نشست سی و پنجم

ساعت چهارم نشست سی و پنجم

 

درباره admin

As far as I remember, since my childhood, I have had a unique connection with God (without any mediator/facilitator) and have always used it to fulfil my needs and grant my wishes (the ones that neither myself nor others could do). Moreover, the most valuable and important need/wish that I always had has been to know about Humanity and our Life which (seemingly) ends with death. That persistent wish to know soon expanded itself to the Human Belief-System (religion) in general and the Divine Religions in particular. Backed up by several successful deals with God in granting my wishes, in January 1971, I started reading the Quran (as one Arabic verse at a time and then reading its Farsi translation) after asking for the truth about what this book claims to be. Having gained the requested perception, I continued my reading after having an upgraded request from the Grand Educator of Humanity to teach me all of it (GEoH, was then, what I had changed the traditional fearful God to). So, that has been my everlasting main activity and accordingly, whatever that I am writing here has formed in my Belief-System trough reading the Quran (without reading any interpretation book on the Quran or other spiritual books) and the Humanity (as manifested in myself and others) under the educational supervision of the GEoH.
این نوشته در نشست های در باره ی یادگیری ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید